Iran Map
CLASS=pnc WIDTH=98 '')" NOWRAP> Home Page Kashan Fine Art Khouzestan Slide Show Glory days Shiraz
>
Flag History
Esgh-e Vatan
Isfahan
New Year
Iran, History,
Land & People
Religions
Boustan
Art & Miniature
Shahnameh
Azarbaijan

Land & People

Goftam gham-e to daram!
Images/hafez.gif (55312 bytes)
Arab Conquest
Rebirth
Heros
Cyrus
Isfahan 2

Reporters 1

Glory of Iran as per Artist

Spy 1
Spy 2

Spy 3

Fossil Fuel

Sayeh Jam (html)
Sayeh Jam (Pdf)

we are proud supporter of

Empire of Cyrus - end of Sassanid
Wrongly European following Herodotus' short view called Iran Persia




از زبان داريوش (522- 486 پ. م)

 نويسنده: خانم پرفسور هايد ماری کخ

 مترجم: دکتر پرويز رجبی

"به خواست اهورامزدا، من چنينم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم. دوست ندارم که ناتوانی از حق کشی در رنج باشد. همچنين دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهای ناتوان آسيب برسد. آن چه را که درست است من آن را دوست دارم. من دوست برده ی دروغ نيستم. من بدخشم نيستم . حتی وقتی خشم مرا مي انگيزد آن را فرو مينشانم. من سخت بر هوس خود فرمانروا هستم".

از سنگ نبشته های داريوش بزرگ. در حفريات تخت جمشيد در سالهای 1933 – 1934 در حدود 30000 لوح گلی با متن هایی به خط ميخی ايلامی بدست آمد. لوحه ها مربوط به سالهای 509 تا 494 يعنی 13 تا 28 سال فرمانفرمایی داريوش است. حدود 6000 لوح آن تقريبا سالم بود که حدود 2000 لوح تاکنون منتشر شده است ( نک، هالوک، مهر PF). هالوک 1500 لوح را خوانده است که در تاليف فرهنگ ايلامی از آن استفاده کرديم. اين لوحه ها متغلق به بايگانی ديوانی داريوش بزرگ است. متن ها روی هم رفته کوتاه و حاوی مطالبی درباره ی درآمدها و مخارج است و در نگاه نخست چندان ارزشمند به نظر نمی رسد.

برای نمونه نگاهی به متن لوح (798 PF) بياندازيم:

(BAN  حدود 130 ليتر) جو، حواله امورته (Amavrta) به صورت جيره [به مرور] دريافت کرده است. امورته, سال 21 ماه شيبار(نهمين ماه ايلامی). تاريخ اين لوح ماه های نوامبر/دسامبر سال 501 پ.م است.

مهر شماره 186 به پشت لوح و مهر شماره 29 به کناره سمت چپ لوح خورده است. با بررسی همه ی اسناد ميتوان به اين نتيجه رسيد که مهر همه کارگزاران محلی در سمت چپ آمده و بالاخره اين کار ادراه ی محصول طبقه بندی شده بوده است. بدين معني که يک کارگزار مانند امورته مسئول غله، کارگزار ديگر مسئول ميوه و ديگری مسئول شراب و ديگر مسئول چارپايان و تدارکات گوشت بوده. وقتی به اين ترتيب هزاران لوح ديوانی را که از تخت جمشد بدست آمده بررسی ميکنيم ناگهان هسته مرکزی و حکومتی شاهنشاهی بزرگ ايران آکنده از زندگی ميشود.

از صدها آبادی نام برده ميشود که اغلب موقيعت جغرافيایی آن – دست کم به تقريب – روشن ميشود. اگر طول و عرض جغرافيایی آباديها معلوم نيست، جای آنها در يک شبکه اداری – اقتصادی متراکم مشخص است. کارمندان دارای نام و سمت ميشوند و وظايف شان مشخص است و به همين ترتيب بسياری از سوالها در ارتباط با زندگی روزمره به پاسخ ميرسند. بنا به شواهد هر عضو دربار شاهنشاهی هخامنشی که به نحوی در سازمان اداری مسئوليتی داشت, دارای مهر مخصوص خود بود. گاهی مهری اين چنين گم ميشد. برای فرنکه بلند پايه ترين مقام تخت جمشيد که ما رئيس تشريفات داريوش بزرگ ميخوانيم, چنين اتفاقی افتاد. پس همه کارمندان درباری مهر فرنکه را با نام او به خط آرامی مشناختند. وقتی اين مهر گم شد کارمندان ناگريز بودند تا خودشان را به مهر جديد عادت دهند. از اين رو فرنکه به آنها بخشنامه کرد که:

"مهری که پيش از اين از آن من بود گم شد. اکنون مهری که بر اين لوح است مهر من است". (68/67 PF ) هر مسئولی که دريافت کننده جيره بود موظف بود که بر سه لوح مهر خود را بزند يک نسخه برای بايگانی محلی, يک نسخه یرای بايگانی مرکز بخش و سومی مستقيما به مرکز در تخت جمشيد فرستاده ميشد. اين لوحه ها نخست در تخت جمشيد کنترل شده، سپس بايگانی ميشدند. اما نظام کنترل شاهنشاهی هخامنشی تنها در جمع آوری و بايگانی يکايک اين سندها خلاصه نميشد. هر دو ماه و هر سال يکبار بايستی گزارش از عملکرد همه حوزها تهيه میکردند. درستی اين ترازنامه را سه کارمند تصديق ميکردند که نخستين آنها مسئول بخش مربوطه در آبادی بوده است. مثلا وقتی حساب رسی غله انجام ميشد, اول مسئول مربوط که رئيس کل انبار ناميده ميشد, و پس از آن مقام دوم هميشه يک "آتش ريز" است, اين مقام مقام رسمی روحانی محل است که از سوی حکومت برای انجام مراسم آيين های دولتی تعيين ميشد. او هم بايستی همزمان, امور اداری را کنترل ميکرد و با مهر خود مسئوليت صحت صدور سند را به عهده ميگرفت. مقام سوم نگهبان انبار ناميده شده است. در کنار اينها يک حساب رس ويژه نيز وجود داشت. اين حساب رسها مسئوليت حساب رسيهای يک حوزه را به عهده داشتند. ندرتا در پايان ترازنامه های سالانه به نام اين حساب رسان اشاره ميشود. مثلا:

اين حساب رسی را برای سال 18 و 19 مسيکه (Masika) در سال 19 به انجام رسانده است (1984 PF.). وقتی که مسيکه به خاطر کار زياد نتوانسته است شخصا همه ی موارد را کنترل کند, اين قدر احتياط کار و زيرک بوده است که اين ناتوانی را عينا به روی لوح مياورد. مثلا نوشته است:

"ذخيره ی نگهبانان انبار را در مکنه (Makna) خودم نديدم. حساب رسی را بر اساس گفته نگهبانان انجام دادم" يا در جای ديگر مسيکه مينويسد: "حساب رسی سال 22 را در ماه دوم سال 23 هو سه وه (Hussavah) کنترل کرده است"

در راس اين حساب رسها, حساب رس کل منطقه قرار می گرفته که سمت کنترل حساب رسی های آن منطقه را بعهده داشته. در اين ميان سهل انگاری های کارمندان موجب اخطارهای مکرر حساب رس کل ميشده که برای نمونه مرنتشانه (Mrntsänah) حساب رس کل منطقه ايلام نوشته که چرا حساب درآمد از بابت بهره ی سال 19 ميوه آبادی زرشوتيش (Zrasvatis) در ماه 6 سال 22 به دستش رسيده است (2003 PF).

به اين ترتيب معلوم ميشود که با نظام ديوانی فوق العاده دقيقی سر و کار داريم. مسئول شراب عنوانی مانند شراب دار يا شراب بر را داشت. اين مقام اغلب مسئول ميوه هم بود. در اين ميان به عنوان خاصی نيز شبيه ميوه دار يا ميوه بر برميخوريم. ظاهرا وجود اين مقام بستگی به آن داشت که در بخش مربوطه باغهای بزرگ ميوه وجو داشته باشد يا اين که به سبب کمبود اجبارا ميوه از آباديهای همسايه برای مصرف کارگران تهيه ميشده. بلندترين مقام نظام اداری رئيس تشريفات:

شاهنشاهی بزرگ ايران به ساتراپهای بزرگی تقسيم شده بود که در راس هر يک از آنها ساتراپي قرار داشت. اما سرزمين مرکزی ايران, يعنی پارس بدون ساتراب بود. براين بخش از شاهنشاهی, شخص شاه و بلندپايه ترين مقام پس از او که او را رئيس تشريفات ميناميم, مستقيما حکومت می کردند. قلمروی وظايف رئيس تشريفات بسيار گسترده بود. برای اينکه بتواند از عهده ی انجام تمام وظايف برآيد منشی های متعدد داشت. علاوه بر تخت جمشيد که سازمان دربار آن را زير نظر داشت در ديگر نقاط پارس نيز منشی هايي برای او کار ميکردند. مسافر هايي که از ساتراپهای شاهنشاهی مي آمدند هميشه گذرنامه ای از ساتراپ خود همراه داشتند.

ظاهرا کارمندان حق صدور گذرنامه را نداشتند. در تخت جمشيد معمولا فرنکه, رئيس تشريفات داريوش بزرگ, مدارک مربوط به سفر را صادر ميکرد. جز شاه و رئيس تشريفات فقط معاون او(رئيس تشريفات) حق صدور مدارکی از اين دست را داشتند. تدارکات مسافرتهای شاه, ذخيره مايحتاج شاه مانند انبار کردن جو در تخت جمشيد و يا نظارت بر پرورش و يژه ماکيان و يا پروار بندی حيوانات جزوء وظايف رئيس تشريفات بود. اصطبل شاهی نيز با همه مهترها, شترها, اسب ها و قاطرها زير نظر رئيس تشريفات اداره ميشد.

همواره گروهی از کارگران در سراسر اقليم شاهنشاهی در رفت و آمد بودند. اين هم زير نظر رئيس تشريفات اداره ميشد. يکی ديگر از وظايف فرنکه در مقام رئيس تشريفات نظارت عالی بر ماليات های و دريافت اجاره ها بود. قائم مقام رئيس تشريفات قائم مقام رئيس تشريفات دارای همه ی وظايفی بود که برای رئيس تشريفات برشمرديم. کارهای اداری متعددی که در تخت جمشيد انجام ميشد به خصوص در غياب شاه و فرنکه همه بر عهده و زير نظر چيسه وهوش (ˆCissavahus) قائم مقام فرنکه بود. در غيبت شاه به ويژه هنگام سفر زمستانی شاه به شوش ترافيک منظمی از پيکهای سريع ميان تخت جمشيد و شوش برقرار ميشد.

به نظر ميرسد که هرزگاه چيسه وهوش شخصا به حضور شاه مي رسيده است. سازمان دربار سازمان دربار شامل رئيس های سازمانهای گوناگون و منشی های متعدد بود. حالا به کمک اين اسناد وديگر سندهای موجود به روشنی ميتوان ترتيب سمت اجرايي کارمندان دربار را ذکر کرد. - رئيس تشريفات به منشی اختصاصی خود دستور انجام کاری را ابلاغ ميکرده. - منشی اختصاصی به سازمان دربار ميرفت و به رئيس سازمان مطلبی را که بايد نوشته شود را اطلاع ميداد. - رئيس سازمان يکی از منشی ها را احضار و او را مامور انجام دستور ميکرده. - منشی به کمک دستيارانش نوشته را با يک نسخه ی اضافی برای بايگانی و در چند مورد با متن بر روی پرگامنت (پوست حيوان) آماده ميکرد. - اگر منشی اختصاصی رئيس تشريفات به سبب کاری در محل حضور نداشت, رئيس تشريفات, رئيس سازمان دربار را نزد خود ميخواند. خزانه دار دربار جدای از رئيس تشريفات و قائم مقام يکی ديگر از مديران تخت جمشيد خزانه دار دربار بوده است که از رئيس تشريفات دستور ميگرفت. خزانه دار از نظر رتبه از قائم مقام رئيس تشريفات پايين تر بود. خزانه های پارسی با مجموعه ابواب جمعی اش زير نظر خزانه دار بوده است و انبوهی از جمعيت در اين خزانه ها مشغول کار بوده اند, زيرا خزانه ها اشيا گرانبها را نه فقط جمع آوری و نگهداری بلکه توليد نيز ميکردند. درباره ی نقره کاران, زرگران, نجاران مبل ساز و مبل پايان (تميز کنندگان) و پيش از همه درباره خياطان گزارش های متعددی داريم.

تعداد کارگران خزانه در خزانه های مختلف گوناگون است. مثلا در خزانه شيراز 231 کارگر در آبادی پرويچه (Parvyaca) 527 و در ورنتوس( Vrantus) 544 و در خواده ايتشيه (Xvadaitsaya) گروهای مختلف از 119, 259, 677, 494, 702 نفری نام برده ميشود. در خود تخت جمشيد در سال 467 (سال 19 خشايار شا) 1348 کارگر خزانه نام برده شده.

خياطی ها از ديگر بخشهای مهم خزانه ها بود. در اين خياطی ها لباسهای مشهور ايرانی دوخته ميشد که در ميان خلعت های شاهانه جای ويژه ای داشت. نويسندگان يونان نيز همواره از اين لباسها در رديف اشياء گرانبها نام برده اند. در اين خياط خانه ها صدها کارگران زن و مرد سرگرم کار بوده اند. جالب اينکه سرپرستی همه ی کارگاه های توليدی خزانه ها هميشه با يک زن است که بالاترين حقوق را در ميان کارکنان اين کارگاه ها دريافت ميکند.

در مرتبه بعد کاخ دار (Grdhapatis) بود که همپايه خزانه دار بود. کار اصلی او عزل و نصب و ترتيب دادن جيره ی کارگران و دارای حوزه نفوذی بسيار وسيع بود. مقام بعدی در نظام ديوانی هخامنشی نمايندگان محلی دولت بودند. معاونين نمايندی محلی کارمندان تهيه مواد بودند. مثلا به عناوين نظير مدير غله ها يا انبار دار, مدير ميوه, مدير شراب, مدير دامداری (سر گله) که تعداد زيادی چوپان در اختيار داشت. هر کدام از اين مديران معاونی داشتند و متصديان انبارها را سرپرستی ميکردند. کارگران نيز متناسب به کارشان گروه بندی ميشوند و هر گروه سر کارگری داشت. در لوح های ديوانی به گروهای 100 کارگری و 10 کارگری برميخوريم. وضعيت دستمزدها لوح های به دست آمده در تخت جمشيد از نظام دستمزد ها در زمان داريوش اطلاعات جالبی به دست ميدهد.

طبقه بندی دستمزدها بسيار غنی و از جهاتی چنان مدرن است که گاه پيش رفته تر از امروز به نظر ميرسد. حقوق خدمتکاران و پادو ها, مهترها, کارگران خزانه, نخ ريسها, چوب کارها, نجارها, ظريف کارها, زرگرها, روغن سازان, آب ميوه گيران (شربت سازان) و پسر بچه های پارسی که از سنگ نبشته ها رو نبشته تهيه ميکردند پايين ترين سطح حقوق بود. همه کارگرانی که حداقل جيره را ميگرفتند به عناوين و مباسبت های گوناگون اضافه درآمد داشتند. به طور منظم, شايد هر دو ماه يک بار پاداش داده ميشد. به اين پاداش ها بايد جيره ی ويژه ای را که ديوان ادارای به نام کمک شاهانه به کارگران ميداد افزود. تقسيم اين کمکها به عهده سرپرست ويژه ای بود که مفتش خوانده ميشد. علاوه بر اين اضافه پرداختهای مشخص و هميشگی جيره ای وجود داشت که به آن پيش کشی(ga-ma-kas) ميگفتند.

زنان باردار 5 ماه تمام جيره ی ويژه ای ميگرفتند. کارگران کارهای سنگين نيز جيره پيش کشی دريافت ميکردند. در کنار نگهبانان خزانه, بانوان خياط, بانوان کارگر مزارع و کارگران نقاشی ساختمان, اغلب با کارگران خارجی نيز که جيره پيش کشی دريافت ميکردند مواحه ميشويم. مثلا از تراکيه ی ها, ليکيايی ها, کاپادوکيه ای ها و سغدی ها نام برده ميشود. برسیهای ما تاکنون مشخص کرده که جيره و اضافه پرداختهای مربوطه فقط شامل کارگران و خدمتگذاران ساده ميشد که حداقل دريافتی را داشته اند. ظاهرا در شاهنشاهی ايران همه ميتوانستند با کسب مهارت ميزان دريافتی های خود را بيشتر کنند. از حقوق های متفاوت زنان گروه خياطی ميتوان نتيجه گرفت که بانوان خياط در مراحل گوناگون از آموزش بوده اند. اسناد ديگری هم نشان ميدهد که مرد و زن برای کار واحد, کارهای هنری و بسيار ظريف مزد برابر ميگرفته اند. ميزان حقوق ظريف کاران و ظريف تر شدن کار مثلا دوختن لباس ساده ظريف و يا خيلی ظريف و يا داشتن مهارت کافی يا نوآموز بودن و در مورد زنان کار نيمه وقت و يا تمام وقت بر ميزان حقوقها اثر ميگذارده است. در جایی از زنی نام برده ميشود و اصطلاح "به کوچو لوِیی زندگی بخشيده است" در موردش به کار برده شده. از اين مطلب و ميزان حقوق اش نتيجه ميگيريم که شايد اين زن در دوران مرخصی زايمان بوده و از اين جهت حقوق کمتری گرفته که برای روشن شدن مطلب به نام شوهرش هم اشاره شده است. شايد سپردن کار به او را بتوان بخشی از کمکهای بعد از زايمان شمرد. به خصوص اين که به اين زن در بين کودکانی اشاره شده که هنوز زمان کار آنها نرسيده است. پس از مدتی او را ميبينيم که مجددا مشغول به کار شده و نوزادش در حين کار مادر به وسيله له له های مهد کودک نگهداری ميشود.

در لوحه های تخت جمشيد بالاترين حقوق را بانوان سرپرست دريافت ميکنند. سرپرست زن خزانه ی پيته نه 50 ليتر جو, 30 ليتر شراب در ماه ميگرفت. پس از اين سرپرست يک مرد با 40 ليتر جو و سه زن با 40 ليتر جو و 10 ليتر شراب قرار ميگيرند. جيره شراب پسران جوان از ديگران کمتر است. اين تفاوت در مورد پسران جوان احتمالا گويای توجهی است که به آنها ميشد. درباره جيره شراب بسيار کم پاسبانان يعنی نيم ليتر در ماه هم احتمالا بی ارتباط با شغلشان نيست. مجموعا ميتوان چنين برداشت کرد که نظام ديوانی هخامنشی ميکوشيد تا هر کس به اندازه کاری که انجام ميداد مزد ميگرفت.

از آن جا که پرداخت حقوق به شکل جنس دشوار بود اندک اندک پرداخت نقره در مقابل يک سوم تا نيمی از حقوق متداول شد. لوحی به زبان بابلی جديد از آغاز سده ی 5 پ. م. از 8 کارمند بلند پايه ی ايرانی گزارش ميکند که برای انجام ماموريتی به بابل اعزام ميشوند. آنها برای مخارج راه نقره ميگيرند تا خود مايحتاج شان را تهيه کنند. دقيقا تعيين شده که نقره دريافتی برای خريد چه چيزی بوده است. شراب, گوشت گوسفند, مربا, سبزی و ماهی. اين خود نوع تغذيه اين گروه از مردم را آشکار ميکند. احتمالا هر خانواده ای برای خود باغچه يا زمينی داشته و بسيار محتمل است که بذر مورد نياز برای کشت را نيز دريافت ميکرده اند. اشارات زيادی در دست است که کارگران خود نيز صاحب احشام بوده اند. مثلا از تحويل بزغاله هایی صحبت ميشود که بايستی در خانه پرورانده شوند. در صورت کافی نبودن مرتع برای تغذيه ی بز و گوسفند و ماکيان از طرف دستگاه اداری به کارمندان جيره علوفه داده ميشد. به اين ترتيب پرورش حيوانات در جهار چوبی معين بخشی از مخارج کارگران را تامين مي کرد. همچنين در برخی نقاط به کارگران ناهار ميدادند مثلا در خزانه ها آشپزهای زن برای نهار کارگران خوراک عمومی مي پختند. بنابراين خوراک روزانه را هم بايد به ميزان حقوق افزود. با اسناد ی که امروز در دست است پی بردن به ميزان واقعی درآمد در زمان هخامنشيان کار بسيار دشواری است. با اين همه مسلم است که حقوق و جيره طبقه بندی شده بود و هر کس به نسبت مهارت و ميزان کار حقوق دريافت ميکرد. کوشش ميشد تا به عناوين مختلف دريافت کنندگان حداقل دستمزد با اضافه پرداخت هایی تامين شوند. به همين دليل حداقل حقوق از آن چه در بين النهرين پيش از هخامنشيان پرداخت ميشد و جيره آنها فقط 20 ليتر جو بود بالاتر است, يعنی 30 ليتر جو.

در زمان داريوش کمکهای پراکنده دولتی را نيز بايد بر حقوق کارگران و کارکنان افزود. اين کمکها شامل کارگرانی ميشد که شرايط کاری فوق العاده سختی داشتند و يا به دليلی ديگر مستحق دريافت پاداش بودند و هم شامل حال زنانی که وضع حمل کرده بودند. حقوق زن ومرد برای کار يکسان برابر بود. زنان ميتوانستند ساعات کار کمتر و يا به عبارت ديگر کار نيمه وقت بردارند. محيط کاری زن و مرد يکی بود و امکانات کارآموزی و ارتقای شغلی برای هر دو يکسان فراهم ميشد. در ميان اسناد موجود تعداد مديران و سرپرستان زن کم نيست. در کارگاهای شاهی خزانه ها, صدها بانوی خياط نه فقط لباسهای پر زرق و برق برای خلعت دادن شاه می دوختند بلکه به استناد ليستها های حقوقی لباسهای کاملا معمولی نيز در اين کارگاه ها دوخته ميشده است که به احتمال زياد مورد مصرف کارگران و کارکنان بوده است. در شاهنشاهی بزرگ ايران در کنار مردی که در خدمت دولت بود بی شمار پيشه وران و بازرگانان آزاد و همچنين کشاورزان و مالکين بزرگ نيز قرار داشتند که به سهم خود از مزدگيران و خدمتکاران خاص استفاده ميکردند. مثلا در جایی از خياطی مستقل صحبت ميشود که لباسهای توليدی خودرا به خزانه تحويل داده و برای هر دست لباس 10 ليتر جو گرفته است.

در بررسی اسناد موجود در مورد اخذ مالياتهای سراسری به نام زنهایی نيز برميخوريم که لابد صاحب گله يا ملک شخصی بوده اند. ظاهرا چه در حوزه های مالياتی و چه در تخت جمشيد فهرست و رونوشتی از دارایی های شخص مشمول ماليات وجود داشته. در سندی از جيره کارمندی صحبت ميشود که در حال سفر برای شمارش مردم است. از اين جا معلوم ميشود که سيستم سرشماری معمول بوده و قطعا در کنار آن آمارگيری از مالکيت و اموال نيز وجود داشته که اساس تعيين ماليات قرار ميگرفته است. تاسيسات به گزارش ديودروس (کتاب 10, بند 21) تراکم جمعيت در پارس بسيار بوده. در لوح های ديوانی به دست آمده از تخت جمشيد نام حدود 400 آبادی ثبت شده است. مسير جاده ی پستی ميان تخت جمشيد و شوش برای بازيابی محل تقريبی آبادي ها در لوح ها کمک شايانی است. اين راهها مانند شاهرگی پارس را به ديگر نقاط متصل ميکردند. در کنار اين راهها چاپارخانه هایی قرا داشت که ترتيب قرا گرفتن چاپارخانه ها را ميتوان به کمک لوح ها به خوبی معين کرد. از تخت جمشيد به شوش 22 چاپارخانه به فاصله 24 کيلومتری وجود داشته است.

در پاسارگاد و در تخت جمشيد از برج و بارو خبری نيست. ظاهرا داريوش با سربازان و ديوان اداری اش آن چنان بر شاهنشاهی بزرگ خود مسلط بوده که ساکنان اين شهرها را هراسی از حمله دشمن نبوده. از کثرت رفت و آمد در راه ها هم به ميزان اين امنيت پی مي بريم. راه ها نگهبانانی داشت که مسئول نظم و آرامش و حفاظت از جاده بودند. شهرها گر چه برج و باروی نداشت ولی از تاسيسات ديوانی معينی محافظت ميشدند. ما با شگفتی ميبينيم که دو مرد با 8 خدمتگذار همراه بدون محافظ, خزانه ی بابل يعنی خراج بابل را به تخت جمشيد حمل کرده اند.

برای ديدن سازمان اداری دوران هخامنشی به اينجا کليک کنيد. اين يک نماد شماتيک است .


خانم هايد ماری کخ در سالهای شکوفايی بی نظير ايرانشناسی دهه ی چهل ميلادی در آلمان متولد شد و در سالهای افول ايرانشناسی دهه ی نود با انتشار کتاب "از زبان داريوش" يک بار ديگر ايرانشناسی (به مفهوم قديم) در حال انقراض آلمان جانی تازه بخشيد.

خانم پرفسور کخ نخستين مرحله تحصيلات دانشگاهی خود را با دريافت درجه ی فوق ليسانس رياضی گذراند و شايد اگر به تصادف و به سبب شغل همسر باستان شناس خود با پرفسور والتر هينتس, ايرانشناس آلمان, آشنا نمی شد, هرگز به تاريخ و فرهنگ ايران روی نمی آورد. او نيز مانند يگران با نخستين برخورد خود با هينتس شيفته ی رفتار دانشمند وارسته شد و به قول خودش اين شيفتگی چنان ژرف بود که بی درنگ تحصيل در رشته ی ايرانشناسی را آغاز کرد.

خانم کخ پس از دريافت درجه دکتری بلافاصله يار خستگی ناپذير او در تاليف عظيم فرهنگ ايلامی - آلمانی شد و سرانجام در تاريخ 1984 با رساله " امور ديوانی و اقتصادی فارس در زمان هخامنشيان " به دريافت مقام پرفسوری نايل شد. فرهنگ ايلامی در سال 1986 و دو سال بعد, در سال 1988 , رساله پرفسوری خانم کخ منتشر شد.

تمامی کارهای علمی خانم کخ درباره ی فارس و تخت جمشيد و امور اجتماعی ايران زمان هخامنشيان, بر اساس الواح گلی خزانه ی تخت جمشيد است, که در ده ها مقاله و چندين کتاب, از جمله کتاب ماندگار و کم نظير حاضر, منتشر است. . دکتر پرويز رجبی, مترجم اين کتاب, متولد 1318, ديگر شاگرد مرحوم پرفسور والتر هينتس, که حدود 10 سال پيش از خانم کخ رسما از محضر استاد با اخذ درجه دکترا مرخص شده, اما تا واپسين روزهای زندگی پر برکات اش, زانو به زانو, از او درس گرفته است.

 

Home Page Iran Fine Art Khouzestan Glory Days Shiraz Slide Show
40ClumnNgt.jpg (27901
 bytes) 
Bottom menu

7 Faces of History | 7000 Years Civilization| 5000 Years of Engineering| Ahmad Kasravi| Ancient Women Salary, Employees | Ancient Women | Arab Conquest | Assyrians Persians | Bishapour| Chogha Zanbil - Elamid Era| Clay notes - Darius Administration | Coins | Constitution | Cyrus the Great | Dabirehدبيره پارسی| Darab-Gard دارابگرد| Departure 79| Dynasties (2 Pages) | Engineering of an Empire | Fine Art (3 Pages)| Flag History (1) | Flag History (2)| Flag History (3)| Fossil Fuel| Fossil Fuel-Concession| Glory 1,| Glory 2,| Glory 3 Ancient Iran| Glory 4, Journey to Iran | Glory 5, Iran, Nothing but Iran | Glory of Iran as per Artist| Glory of Iran by Picture| Glory of Persepolis| Hamedan | Herodotus & Iran | History of Iran | Iran heritage| Iran's Heritage (Saad Abad)| Iran, History, Land and People | Iran Farda (3 Pages) | Iranian Government | Iran Media | Iran or Persia| Iran's views| Iran Rulers | Isfahan| Isfahan Page 2| Kashan| Kavir Lout = Gandom Beryan| Khouzestan| Lakes' of Iran| Lost Civilization | Music Glory | Naghsh-e-Rostam | New Year (Now-Rooz) | New Year's Haft Seen Oldest Dam of the world | Old pictures of Iran 1| Old pictures of Iran 2| Old pictures 3 Kajar Era | Persepolis | PERSIAN Gulf | Poet and Patriots| Persepolis Underground of | Rebirth| Religion of Persians | Reporters 1 | Reporters 2 | Reza Shah the Great| Sayeh Jam | Shiraz| Slide Show | Spy 1 | Spy 2 | Spy 3 | Shush, Susa, Apadana | Tabriz (1)| Tabriz 2| Tabriz 3| Tabriz 4| Tehran| Tehran old and new | The Land And The People | Thinker, Philosophers| Tisfoon | Under Ground City of Zoroastrians'(!) Derinkuyu = Deep Well | Wine and History | Women Clothing in time | Women Clothing in time II | Xeroxes Note | Yalda | Search Engine | Directory of Related Links | Contact Us |

See our Glory pages            Iran, History, Land and Glory


© 1990-2024 All rights reserved. Last revised: 2024
Please click here to read our disclaimer
Webmaster
Page designed by Direcconnect -brows all pages from any PC with Internet access.